تحقیقات من

تحقیق های دانش آموزی

تحقیقات من

تحقیق های دانش آموزی

من به تازگی کافی نتی زدم ، تحقیقاتی رو که برام میارن رو این جا به ثبت می رسونم که هم خودم بهش در هر مکانی دسترسی داشته باشم و هم شما دوستان ازش استفاده ببرید .
اگر نکته و نظری دارید ، خوشحال می شم باهام درمیون بزارید . من همیشه پاسخگو خواهم بود :)

طبقه بندی موضوعی

۸ مطلب در آذر ۱۳۹۶ ثبت شده است

۱۳
آذر

https://upload.wikimedia.org/wikipedia/commons/thumb/8/86/Recycling_bin_bottles%26cans.jpg/173px-Recycling_bin_bottles%26cans.jpgبازیافت

بازیافت به آماده‌سازی مواد برای بهره بری دوباره گفته می‌شود. موادی که معمولاً بازیافت پذیر می‌باشند عبارتند از آهن آلات، قراضه آهن، پلاستیک، شیشه، کاغذ، مقوا، برخی مواد شیمیایی وآشغال که به کود کمپوست تبدیل می‌شود.

بازیافت از هدر رفتن منابع سودمند و سرمایه‌های ملی جلوگیری می‌کند و مصرف مواد خام و مصرف انرژی را کاهش می‌دهد. با این کار، تولید گازهای گلخانه‌ای نیز کاهش می‌یابد. بازیافت مهم‌ترین مفهوم و ساختار در مدیریت پسماند است.

سرچشمه مواد بازیافتی یا به عبارتی بازیافتنی‌ها، بیشتر، خانه‌ها و صنایع هستند. برای آسان‌تر کردن کار بازیافت معمولاً دو نوع جداسازی مواد صورت می‌گیرد که «تفکیک در مبدأ» و «تفکیک در مقصد» نام دارند. تفکیک در مبدأ در سطح شهر و خیابان‌ها و فروشگاه‌ها از طریق سبدها و سطل‌های جداسازی مواد انجام می‌شود ولی برای تفکیک در مقصد مکان ویژه‌ای به نام مرکز بازیافت مواد در نظر گرفته شده‌است.در مرکز بازیافت، مواد بازیافتی و غیرقابل بازیابی دسته‌بندی می‌شوند. بسیاری از فروشگاه‌ها و کارخانه‌های بزرگ مواد زاید مانند قوطی‌های کنسرو، بطری‌های شیشه‌ای و روزنامه‌های باطله را به منظور بازیافت از مشتری بازخرید می‌کنند.

 

در تعریفی دیگر می‌توان گفت بازیافت عبارت است از فرایند پردازش مواد مصرف شده به محصولات و مواد تازه به منظوره جلوگیری از به هدر رفتن مواد سودمند بالقوه (ذخیره‌ای)، کاهش مصرف مواد خام، کاهش مصرف انرژی، کاهش آلودگی هوا حاصل از سوختن مواد و آلودگی آب‌ها حاصل از تدفین زباله‌ها در خاک به وسیلهٔ کاهش مقدار معمول زباله‌ها و کم کردن نشر گازهای گلخانه‌ای در مقایسه با تولید خالص. بازیافت یک مولفهٔ کلیدی در مدیریت مدرن کاهش مواد زائد که شامل سلسله مراتب کم کردن، دوباره مصرف کردن و بازیافت است. مواد قابل بازیافت چیزهای زیادی را شامل می‌شوند از جمله بسیاری از انواع شیشه‌ها، کاغذها، فلزات، پلاستیک، منسوجات، آلمینیوم‌های الکترونیکی مصرف شده در رایانه‌ها و گوشی‌های تلفن همراه. اما استفاده مجدد از زباله‌های زیستی همچون پسمانده مواد خوراکی به عنوان کود جزو بازیافت محسوب نمی‌شوند. موادی که قرار است بازیافت شوند یا به مرکز جمع‌آوری این مواد آورده می‌شوند از کنار خیابان جمع‌آوری می‌شوند و ابتدا دسته‌بندی شده سپس پاک می‌شوند و دوباره پردازشهایی روی آنها انجام می‌شود تا به مواد تازه برای ساخت تبدیل شوند اگر چه گاهی اوقات بازیافت در مقایسه با تولید از مواد خام بسیار گران‌تر و مشکل‌تر است، اما به خاطر استفاده مجدد از همان مواد به صرفه‌است زیرا که آن مواد در حالت کلی دارای ارزش ذاتی می‌باشند و بعضی از مواد نیز دارای طبیعت خطرناکی هستند مانند جیوه. به همین خاطر استفاده مجدد از آنها بهتر است. محققان ادعا می‌کنند که بازیافت بیشتر از آنکه منابع را حفظ کند آنها را از بین می‌برد. مخصوصاً در مواردی که دولت تعهد اجرایش را دارد. باید به این نکته نیز توجه کرد که آنها همچنین معتقدند که اگر هزینه‌های عملیاتی کمتر از سایر موارد برای از بین بردن مواد زائد (مثل دفن کردن زباله‌ها در خاک‌چال) باشد، این کار مقرون به صرفه‌است. اما ممکن است هنوز آن ارزش خاص را نداشته باشد. درآمریکا سود سالیانه تسهیلات بازیافت ۲٫۹۸۱ میلیون دلار تخمین زده شده‌است در ۵ سال اخیر (۲۰۰۳ تا ۲۰۰۸)این مقدار با رشد ۷٪ خود از رقم فعلی فراتر رفته‌است. زیرا در سال‌های اخیر حجم زباله‌هایی که از مواد قابل بازیافت هستند افزایش یافته‌است.


ابتکارات جدید می‌تواند صنعت را تغییر دهد. برای مثال در کالیفرنیا و نیویورک با رشد ۷۵٪ تولید زباله‌های قابل بازیافت نسبت به رقم ۵۰ ٪ قبلیه خود سودهای خالص بسیاری برای شرکت‌های جمع‌آوری کنندهٔ این مواد به ارمغان می‌آورد.

تبدیل زباله به سوخت

تبدیل زباله به سوخت به عملی گفته می‌شود که زباله‌های بی‌ارزش طی مراحلی به ماده‌هایی تبدیل می‌شود که به عنوان سوخت به کار می‌روند. این عمل بازیافت فواید و ضررهایی دارد: فایده آن این است که از سوختن انرژی‌های فسیلی جلو گیری می‌کند. ضرر آن هم این است که با سوختنش به عنوان سوخت هوا را آلوده می‌کند.

 

۱۳
آذر

آرش کمانگیر

آرَشِ کَمانگیر نام یکی از اسطوره‌های کهن ایرانی و همچنین نام شخصیت اصلی این اسطوره‌است.

آرش کمانگیر 

اسطوره آرش کمانگیر از داستان‌هایی است که در اوستا آمده و در شاهنامه از آرش در سه جا با افتخار نام برده شده ولی داستان آرش در شاهنامه نیامده‌است. در کتاب‌های پهلوی و نیز در کتاب‌های تاریخ دوران اسلامی به آن اشاراتی شده‌است. ابوریحان بیرونی، در کتاب خود به نام «آثارالباقیه» به هنگام توصیف «جشن تیرگان»، داستان آرش را بازگو می‌کند و ریشه این جشن را از روز حماسه آفرینی آرش می‌داند. در اوستا آرش را اِرِخشه خوانده‌اند و معنایش را نیز کسانی معناهایی کرده‌اند: از آن دسته «تابان و درخشنده»، «دارنده ساعد نیرومند» و «خداوند تیر شتابان». در اوستا بهترین تیرانداز ارخش نامیده شده‌است که گمان بر این است که همان آرش باشد. بعضی معنی آرش را درخشان دانسته‌اند. و برخی معتقدند که منظور از آرش، حاکم پارتی گرگان بوده که به زور تیر و کمان دشمن را (به احتمال زیاد سکاها را) از مرز ایران دور کرده‌است.

 

 

آرش در فرهنگ دهخدا

نام پهلوانی کماندار از لشکر منوچهر. منوچهر در آخر دوره حکمرانی خویش از جنگ با فرمانروای توران، افراسیاب، ناگزیر گردید. نخست غلبه افراسیاب را بود و منوچهر به مازندران پناهید لکن سپس بر آن نهادند که دلاوری ایرانی تیری گشاد دهد و بدانجای که تیر فرود آید مرز ایران و توران باشد، آرش نام پهلوان ایرانی از قله دماوند تیری بیفکند که از بامداد تا نیمروز برفت و بکنار جیحون فرود آمد و جیحون حدّ شناخته شد. در اوستا بهترین تیرانداز را «اِرِخ ِش َ» نامیده و گمان می‌رود که مراد همان آرش است . طبری این کماندار را «آرش شاتین » می‌نامد و نولدکه حدس می‌زند این کلمه تصحیف جمله اوستائی «خَشووی ایشو» باشدچه معنی آن «خداوند تیر شتابنده » است که صفت یا لقب آرش بوده‌است. و بروایت دیگر رب النوع زمین

۱۳
آذر

اصحاب کهف

از سال 249 تا 251 میلادی  پادشاهی به نام دقیانوس در کشور روم وشهر اُفسوس زندگی میکرد.وی مغرور جاه وجلال خود بود وخود را خدای مردم میدانست وآنها را به پرستش خود وبتها دعوت میکرد وهرکس نمیپذیرفت اعدامش میکرد.او6 وزیر داشت  که 3 نفر از آنها به نامهای تملیخا،مکسلمینا ومیشیلینا در طرف راستش و3 نفر دیگر به نامهای مرنوس،دیرنوس وشاذریوس در طرف چپش می نشستند ودقیانوس برای اداره امور از آنها مشورت میگرفت.دقیانوس در سال 1روز را عید میگرفت وجشن مفصلی توسط مردم بر پا میشد.در یکی از سالها یکی از فرماندهان به او خبر داد که ایران در حال لشکر کشی به سمت ما میباشد.دقیانوس از این خبر به لرزه افتاد طوری که تاج از سرش افتاد .یکی  از وزیران که تملیخا نام داشت با دیدن ایم منظره با خود گفت چگونه ممکن است خدا اینگونه بترسد؟

این 6 وزیر هر روز در خانه یکی از خودشان جلساتی میگرفتند وآنروز نیز تملیخا میزبان بود.در زمان مهمانی دوستان متوجه شدند که تملیخا ناراحت است .وقتی دلیلش را از او پرسیدند سخن از نظم آفرینش ونیز قدرت چرخاننده آنها کرد وسوالاتی در مورد آفرینش انسان و.... نمود وگفت که همه اینها آفریننده ای دارد.این سخنان بر دل وجان دوستانش نشست وآنها تملیخا را مورد مهر ومحبت خود قرار دادند وحق را به اودادند.

تملیخا برخواست و محصولات خرمای خود را فروخت وتصمیم گرفت برای رهایی از شرک وبت پرستی  ونیز ظلم وستم دقیانوس از شهر فرار کند.بنابراین  او و تمامی این 6 نفر شهر را رها کردندوبه طرف بیابان حرکت نمودند. زمانیکه حدود 1فرسخ راه رفته بودند تملیخا به آنها گفت:برادران زمان پادشاهی و وزارت گذشت،راه خدا را با این اسبهای گرانقیمت نمی توان پیمود،پیاده شوید تا این را را پیاده طی کنیم،شاید خداوند گشایشی در کار فروبسته ما کند.آنها مسافت زیادی را پیاده پیمودند تا به چوپانی رسده واز او تقاضای شیر وآب کردند.چوپان نیز از آنها پذیرایی کرد وبه آنها گفت:از چهره هایتان معلوم است که از بزرگان هستید واز ظلم دقیانوس فرار کرده اید!

آنها نیز ماجرا را برای چوپان گفتند وچوپان نیز با آنها همراه شد.سگ چوپان نیز به همراه آنها رفت وآنها هرچه کردند سگ برگردد سگ باز دنبال آنها رفت وسرانجام نیز به حرف آمد وگفت:مرا رها کنید تا در این راه محافظ شما باشم.آنها شب هنگام به کوهی رسید ند که دربالای آن غاری بودودر کنار غار چشمه ودرختان میوه ای بود که از آن خوردند وآشامیدند و سپس وارد غار شده وبه استراحت پرداختند.در این هنگام به دستور خداوند فرشته مرگ روح آنها را قبض نمود وخواب عمیقی برآنها مسلط شد.

دقیانوس پس از اتمام جشن به قصر خود رفت واز غیبت آنها آگاه شد ولشکر عظیمی را برای جستجوی آنها فرستاد.لشکریان رد پای آنها را تا غار گرفته وآنها را در درون غار مشاهده کردند در حالیکه همگی خوابیده بودند.به دستور دقیانوس درب غار را بستند تا غار قبر آنها شود....

 

309 سال قمری از این واقعه گذشت وحکومت دقیانوس نابود شد وهمه چیز دگرگون شد.اصحاب کهف(غار) به اراده خداوند بعد از این خواب طولانی بیدار شدند وبا مشاهده خورشید گفتند:گویا یک روز یا نصف روز را خوابیده ایم!!!

آنها برای رفع ضعف وگرسنگی یک نفر را که همان تملیخا بود برای خرید آب وغذا به طرف شهر فرستادند.تملیخا بعد از ورود به شهر دید که همه چیز تغییر کرده است وحتی لباس مردم و  لهجه آنها نیز عوض شده است ونیز پرچمی را مشاهده کرد که روی آن نوشته شده بود :لااله الا الله محمد رسول الله

او که حیران شده بود به یک نانوائی مراجعه کرد تا نانی بخرد.تملیخا نام شهر را پرسید ونانوا جواب داد:افسوس.تملیخا اسم شاه را پرسید ونانوا جواب داد: عبدالرحمن سپس سکه ای به او داد تا نان بخرد،نانوا بعد از دیدن سکه فهمید که این سکه قدیمی است وبه تملیخا گفت که تو گنجی پیدا کرده ای؟جواب تملیخا منفی بود وتوضیحات او نیز نانوا را قانع نکرد بنابراین او را به نزد شاه برد وماجرا را برایش بازگوکرد.

پادشاه بعد از شنیدن ماجرا به تملیخا گفت که طبق گفته عیسی تو میتوانی خمس این گنج را بدهی وبروی اما تملیخا بازهم سر حرف اول خود ماند ودر نتیجه مجبور شد کل ماجرا را برای شاه تعریف کند.

۱۳
آذر

تبریز

تبریز مرکز استان آذربایجان شرقی با مساحتی حدود ۱۲۰۰ کیلومتر مربع، پس از تهران و مشهد سومین شهر بزرگ ایراناست. جمعیت تبریز بالغ بر ۱٬۵۷۹٬۳۱۲ (سرشماری ۱۳۸۵) است که از این لحاظ پس از شهرهای تهران، مشهد و شیراز، چهارمین شهر پرجمعیت ایران محسوب می شود. تبریز از شمال به کوه عینالی و از جنوب به دامنه کوه سهند و از سمت غرب به جلگه تبریز و دریاچه ارومیه محدود است. تبریز از دیرباز تأثیر زیادی در زمینه‌های مختلف از جمله سیاسی و اقتصادی داشته‌است. تبریز اولین پایتخت ایران در زمان صفویان و شهر ولیعهدنشین دودمان قاجار بود.

با کشفیات اخیر در محوطه مسجد کبود قدمت تبریز تا ۴۵۰۰ سال برآورد می‌شود. در سده چهارم هجری یاقوت حموی تبریز را مشهورترین شهر آذربایجان می‌خواند.

در سده‌های پنجم تا سوم پیش از میلاد تبریز یکی از شهرهای پر جمعیت آن دوران بشمار میرفته‌است. شهر دارای دروازه‌های متعددی بوده و بیش از ۳۰۰ کاروانسرای در آن جای داشته‌است. به لحاظ استقرار آن در منطقه جغرافیایی خاص شهر پی در پی دستخوش حوادث طبیعی مانند زلزله گشته‌است و همچنین به عنوان بزرگ‌ترین شهر نزدیک به ارمنستان و روم شرقی آن زمان همیشه مورد تاخت و تاز دشمنان شمالی و شمال شرقی قرار گرفته‌است. بدین علت با وجود قدمت کهن آن اکثر آثار تاریخی آن از بین رفته‌است. تبریز یکی از بااهمییت ترین مراکز بازرگانی آن دوران بوده و به‌عنوان پل ارتباطی بین شرق و غرب اهمییت فراوانی داشته‌است. مردمان آن از دیرباز به کار بازرگانی اشتغال داشتند و این فرهنگ تا کنون نگهداری شده‌است.

 

۱۳
آذر

اصفهان

 

 

اصفهان در ۴۲۵ کیلومتری تهران و در جنوب این شهر قرار دارد. شهر اصفهان دارای طول جغرافیایی ۵۱ درجه و ۳۹دقیقه و ۴۰ ثانیه شرقی و عرض جغرافیایی ۳۲ درجه و ۳۸ دقیقه و ۳۰ ثانیه شمالی می باشد. محدوده شهری آن به چهارده منطقه شهری تقسیم می شود و در خارج از محدوده شهری نیز از غرب به سمت خمینی شهر و نجف آباد، از جنوب کوه صفه و سپاهان شهر، از سمت شمال به شاهین شهر و از شرق نیز به منطقه بیابانی منتهی می شود.[۹] سطح شهر از سطح عمومی دریاها حدود ۱۵۷۰ متر ارتفاع دارد و در قسمت شمالی و شرقی به کویر محدود می‌گردد و در قسمت غربی و جنوبی نیز به سلسله کوه های زاگرس منتهی می‌شود. کوهستان کرکس در پنجاه کیلومتری شمال اصفهان و زرد کوه بختیاری در جنوب غربی آن قرار دارد. وجود آبهایی همانند زاینده رود که از کوه های زاگرس به ویژه زردکوه بختیاری سرچشمه گرفته دلیل پیدایش این شهر می باشد. شهر اصفهان بر روی دشتی به نسبت هموار با شیبی در حدود ۲ درصد و به طرف شمال شرقی بنا گردیده است. در طی سده های گذشته نیز به سبب وجود آب فراوانتر و آلودگی کمتر در سمت جنوب غربی توسعه بیشتری یافته است.

 

اقلیم شهر اصفهان در شمال و شرق از منطقه کویری تاثیر گرفته و در جنوب به جهت وجود کوه صفه از هوای خنک تری بهره مند است. آب و هوای اصفهان به طور کلی معتدل و خشک است و مقدار بارش باران و برف به نسبت کمی دارد. حداکثر درجه حرارت در تابستان ۴۰ درجه سانتی گراد است که تابستانهایی گرم و خشک را می سازد.

۱۳
آذر

1.      درستی یا نادرستی جمله های زیر در پاسخ به سوال " علم چیست " را بررسی کنید .

1)    علم به کارگیری حواس پنجگانه برای آشنایی با چیزهای اطراف ماست .

2)    علم روشی برای حل همه ی مسایل زندگی ماست .

3)    علم کارهایی است که در آزمایشگاه انجام می شود .

4)    علم فرصتی برای یاد آوری و تفکر درباره ی نعمت های خداوند است .

پاسخ : همه ی این جمله ها به هم مربوط هستند و تعریفی تقریبا از علم ارایه می کنند اما به تنهایی درست نیستند .

2.      دو مورد از مهارت های یادگیری را بیان کنید : پاسخ :  اندازه گیری ، آزمایش

3.      مهم ترین نکته در علم چیست ؟ پاسخ :  سوال کردن و تلاش برای یافتن جواب

۱۳
آذر

زندگینامه سلمان فارسی ، یار راستین پیامبر و افتخار ایران

سالها قبل از هجرت، در یکی از روستاهای اصفهان فرزندى به دنیا آمد که نامش را “روزبه‏” گذاشتند و بعدها پیامبر اسلام(ص) او را “سلمان‏” نامید.

پدر سلمان “بدخشان کاهن‏” روحانى زرتشتى بوده و کار همیشگى ‏اش هیزم نهادن بر شعله آتش بود؛ با اینکه سلمان در میان خاندان و محیطى زرتشتى دیده به جهان گشود، ولى هرگز در برابر آتش سر فرود نیاورد و به خداى یکتا اعتقاد یافت؛ در دوران کودکى مادرش را از دست داد و عمه‏ اش سرپرستى او را به عهده گرفت.

سرانجام سلمان در همان آغاز هجرت، گمشده‏ اش را یافت و در حالى که برده یک یهودى بود، در محضر رسول خدا(ص) مسلمان شد.

 ولادت سلمان و دوران کودکی او

سلمان در خانواده‌ای زرتشتی و صاحب نفوذ، در روستای “جی” از توابع اصفهان به دنیا آمد. پدرش نام او را “روزبه” گذاشت.

۱۳
آذر

درس هشت مطالعات ششم فعالیت 4


وسایل گرمابخش خانه های قدیم و جدید

کرسی

کرسی، چهار پایه بزرگی از چوب است که در زیر آن منقلی قرار دارد و لحاف بسیار بزرگی روی آن می نهند، تهرانی های قدیمی علاوه بر لحاف، جاجیم و چادر شب سفید را برای تزیین کرسی استفاده می کردند که به تناسب کوچکی و بزرگی کرسی مجمعه ای مسی برای قرار دادن چراغ یا سماور و مثل آن رویش گذاشته و اطرافش را با پشتی می آراستند.

معمولادر خانه های تهرانی ها یک کرسی دم دستی برای اهل خانواده و یک کرسی برای میهمانان در اتاق پذیرایی موجود بود که هنگام بیداری پاها را در زیرش می گذاشتند و به پشتی ها تکیه می دادند و موقع خواب متکا می گذاشتند و می خوابیدند. تشک پای کرسی کوتاه تر اما پهن تر از تشک خواب دوخته می شد، در اندازه ای که فقط پایه و پهنای کرسی را اندازه شود.

منقل

منقل که برای گرم کردن کرسی از آن استفاده می شد خاکستر الک شده در آن می ریختند و روی آنکه وسطش بود، گود می کردند و خاک زغال را درون آن ریخته و آتش زغال را باد می زدند تا جایی که آتش به خاکستر زغال می رسید و به صورت ملایم با کفگیر رویش خاکستر می پوشانیدند و خاکسترهای اطراف را دور می کردند. منقل را یک ساعتی در فضای آزاد می گذاشتند تا بوی زغالش از بین برود، سپس در زیر کرسی قرار می دادند و هر چند ساعت یک بار لایه ای از رویش پس زده و آتش آن را تند می کردند.

چاله کرسی

بعد از منقل، از وسیله ای به نام چاله کرسی استفاده می کردند که ساخته شده از حلبی یا آهن ورق یا مفرق به اشکال گرد و هشت ترک بود که برای گرم کردن کرسی از آن استفاده می کردند.

وجه تسمیه آن به چاله کرسی، به دلیل چاله ای بود که وسط اتاق کنده شده بود و دورش را گچ کشیده بودند که آتش را درست کرده و کرسی را رویش برمی گرداندند. اصطلاح «برمی گرداندند»هم از آن جهت بود که موقع آتش کردن لازم بود تا کرسی را از روی زمین برگردانده که دسترسی به چاله کرسی آسان تر شود.

معمولاچاله کرسی را خانواده های فقیر درست می کردند تا پول برای منقل ندهند و حتی برای غذا درست کردن از چاله کرسی استفاده می کردند.